مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45827 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:900

آيا ادراكات انسان ماهيت مادي دارد يا مجرّد است؟
وقتي شيئي را مي بينيم سه مرتبه جريان مي يابد
1 - مرتبه حس = مواجه حسي با شيء
2 - مرتبه خيال = اثري كه در ذهن نهاده و خيال و حافظه مي تواند دوباره بدون مواجه آنرا تصوّر نمايد
3 - مرتبه تعقل = يا ادراك كلي چون ادارك خيالي جزئي است يعني بر بينش از يك فرد منطبق نمي شود و انطباق بر افراد كثير و يا تصور كلي كار عقل است. مثل آنكه باديدن يك انسان معناي كلي را تصرف مي كند و بر ديگر افراد تطبيق مي دهد.
فلاسفه اسلامي قبل از ملاصدرا، به پيروي از فلاسفه يونان فقط قوه عاقله را مجرد از ماده پنداشتند ولي او معتقد شد كه همه قواي باطني حتي قوه خيال از ماده مجرد است.


ـ2386ـ
دليل اين بزرگان عدم تطبيق خواص ادراكات با خواص عمومي ماده است. پس دانشمندان و فلاسفه طرفدار تجرد ادراكات و روح، نمي گويند كه اين امور از قيد هر اصل و قانوني آزاد است و تابع هيچ قاعده علمي نيست، بلكه آنچه اثبات مي كنند اين است كه روح و امور روحي خواص ماده را ندارند.
پس فعاليتهاي عصبي مقدمه پيدايش يك سلسله امور غير ماديست نه عين آنهاولي دانشمندان مادي بجاي توجه به اصل مطلب متوسل به تحليلهايي از فيزيك يا فيزيولوژي يا روان شناسي شده اند كه اصلاً از بحث خارج شده اند مثل آنكه مثلاً گفته اند موقع فكر كردن تغييرات مادي در سطح مغز بيشتر مي شود حضرت متوجه دماغ مي شود و مغز بيشتر غذا مي گيرد.
اماعملاي دين نمونه هايي را ذكر مي كنند كه نشانه مجرد بودن ادراكات ماست مثلاً وقتي در اراده وكراهت و حب و بغض و علم تصديق خويش، تأمل مي كنيم، مي بينيم

ـ2387ـ
خواص ماده، مثل تقسيم پذيري و تحول را ندارند پس مادي نيستند(1).
يا مطلبي را كه ادراك كرده ايم و دوباره به يادش مي افتيم و ادراك مي كنيم مي فهميم اين همان مدرك (درك شده) اولي ماست و همچنين جيزهايي را كه ادراك نموده و از آن غافل مي شويم و يا فراموش مي نمائيم. اگ رمدرك ما همان مطالب در هر دو حال يك واحد حقيقي نوبده و ثبات و بقاء نداشت ديگر تحقق تذكر و معرفت معنايي نداشت. و همينطور داستان همه اداراكات در طول زمان چنين است با آنكه اعصاب و مغز با همه محتوياتمادي خويش، چندين بار عوض مي شوند.
(2)دليل ديگر وحدت شخصيت ماست. يعني همين من كه از آن دم مي زنيم اين من را 30 سال پيش هنگام كودكي هم مي گوئيم. و اكنون هم همان من است در حاليكه در داين 30 سال بارها بدن انسان عوض شده پس روح يك چيز مجرد و غير ماديست.

ـــــــــــــــــــــ
1 و 2 - اصول فلسفه و روش رئاليسم استاد شهيد مرتضي مطهري مقاله علم و ادراك.


ـ2388ـ
دليل ديگر علم حضوري است يعني علم ما به وجود خويش از جنس علم ما به يك فرش و ماشين خود نيست. اين اشياء با حس و علم حصولي درك مي شوند و علم حضوري محتاج اينها نيست. نتيجه اين كه ادراكات محصول مغز نمي باشد و اين روح است كه آنها را ايجاد مي كنند ومغز تنها نقش آلت و ابراز را دارد.

(بخش پاسخ به سؤالات )


ـ2389ـ

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.